کتاب بیست, بیست
جمعی از نویسندگان برنده نوبل
یافتن رویکردی منسجم و علمی برای تحلیل یک مجموعه داستان کار سختیست ,چون هر داستان کوتاهی جهان خود و جهانبینی خود را متفاوت خلق می کند. البته اگر نویسنده شخصا دست به تدوین مجموعه داستانش بزند, پیشاپیش کلیدی به دست خواننده ومنتقد میدهد: این که تمام این داستانها در یک شرائط روحی و حال وهوایی خلق شده اند, یا این که تمام این داستانها حال و هوای یکسانی دارند, یا این که از مخاطب بالقوهشان انتظار میرود هنگام رویارویی با آنها حال و هوایی یکسان داشته باشد. در درجهی بعدی, گلچین کردن مجموعه کارهای یک نویسندهی خاص توسط ویراستاران دیگر, اگرچه انسجام شق قبل را ندارد اما در جهان مشخصی حرکت میکند که بی کم کاست مال یک نفر است, و نوعی پیوستگی و ارتباط قابل ردیابی بین داستانهایش برقرار. البته این تداوم بیشتر به فضای ذهنی و سبک مولف مربوط است, وگرنه قبل از همه تداوم زمانی در چنین مجموعههایی از دست میرود: هر داستان شاید مال دههای باشد؛ و خیلی اوقات با گذر زمان, سبک و نحوهی نگاه مولف به جهان نیز تغییر خواهد کرد.
اما کار تحلیلی منتقد وقتی سختتر میشود که بامجموعه داستانی از نویسندگان مختلف روبرو شود. در این حالت حتا انتخاب روشی بینامتنی برای مقابله داستانها, دست کم برای سه یا چهار داستان بیشتر جواب نخواهد داد. پس مطمئنترین کار در وهله نخست, اطمینان کردن خواننده و منتقد به نام ویراستار خارجی یا مترجم ایرانی چنین مجموعهای خواهد بود, که در مورد کتاب حاضر – "بیست, بیست"- نام مترجم چنین اطمینانی را فراهم میکند.
در نگاهی کلی, و با توجه به بازار ایران, به رویکردهای مختلفی در کنار هم چیدن اثار مولفان مختلف بر میخوریم. یکی از رایجترین آنها, قرار دادن داستانهای یک مجموعه در یک شاخهی ژانریست: مثلا گلچین اثار "گوتیک", "علمی/تخیلی", یا "رمانس". به علاوه ,منطقهی جغرافیایی و ملیت, و سپس زبان مولف نیز عامل دیگری در انتخاب یک گلچین ترجمهشده است. معمولا در ایران چنین تمهیدی بیشتر در مورد ادبیات غیرانگلیسی زبان انجام میشود: مثلا "گزیده ادبیات آمریکای لاتین", یا "اسپانیاییزبانها". این امر شاید به خاطر پراکندگی قومی و منطقهای نویسندگان و مخاطبان زبان مورد نظر باشد, شاید به خاطر آشنایی و تسلط کمتر مخاطب فارسی با ادبیات غیر انگلیسی. سومین عامل ِ رایج در تدوین این مجموعهها, شرائط زمانی و سال خلق اثار است: مثلا "داستانهای معاصر" یا "قرن نوزدهمی" یا "قرون میانه". البته تجربهی ایرانی ما نشان داده که این عامل چندان قابل اطمینان نیست, چون در چند سال اخیر دیده ایم مجموعههایی را که عنوانشان مثلا بوده: "داستانهای معاصر آلمانی یا فرانسوی", اما در این "معاصر" بودن نویسندههایی معرفی شده اند که سالها از مرگشان میگذشته, یا با نفر بعدی همان لیست چند نسل تفاوت سنی داشته اند.
اما در کتاب "بیست, بیست", مترجم محترم کار, اقای امرایی, از همان ابتدا چارچوب گزینشی راروشن کرده اند, و بنا را بر انتخاب آثاری از نویسندگان نوبل برده در محدوده زمانی (2009-1901) گذاشته اند. یعنی پیشاپیش هیچ یک از آن دلایل تداومی که در بالا اشاره شد, در کار نخواهند بود مگر تعلق اثر به مولفی که نوبل برده. البته افزودن مقالهی گابریل گارسیامارکز در نقد و تشکیک نوبل هم کار هوشمندانهایست که نمیگذارد صرف نوبل بردن یک اثر را سپر غیرقابل نفوذی بدانیم که داستان / نویسنده را از نقد بی نیاز میکند. از طرف دیگر, چون هر نویسنده ای به خاطر مجموعه آثار خود نوبل میبرد, حتما کار گزینشی مترجم این کتاب سختتر بوده, چون باید یک داستان کوتاه "جامع و مانع" رابرای معرفی برمیگزیده: اثری که بتواند تا حد ممکن سبک و ساختار و جهانبینی نویسندهاش را معرفی کند. از این منظر, گزینش و ترجمه مترجم قابل تقدیر است, چون اکثر داستانهای کتاب – علاوه بر این که مورد علاقهی شخصی مترجم هستند- فضاسازی مناسبی از کارهای دیگر نویسندهشان نیزبه دست میدهند. به علاوه خیلی از آنها – جدا از بحث مقایسهی جزءنگر درکلیت کارهای نویسنده- فینفسه و به عنوان یک اثر کوتاه مستقل هم کارهایی جذاب به شمار میروند:
سبک پالوده و کمینهگرای اثر همینگوی- فضای ضداجتماعی و نمایش هستی متلاشی انسانی در داستان سارتر- نمایش سبعیت همراه با ناتوانی در کارناوال موحش داستان پرلاگرکویست- جملات صریح و سادهای که معانی ضمنی مخفی داستان لسینگ را پنهان کرده اند - تنیدگی استیصال انسانی با سیاستزدگی در جامعهی ناشناس قصهی گوردیمر- ترس و تنهایی دائمی جنگ و سربازان غمزدهی داستان هاینریش بل- تمسخر و دست انداختن آرمانهای سیاسی در کار گراس- فضای وهمالود و متاثر از طبیعت و مذهب آمریکای جنوبی در کار استوریاس- ایمان به وجود ابرانسانی نیک در داستان سولژنیتسین- تصویر کلیشهای اما کمدی انسان بوروکراتیک در اثر سینگر- نمایش نژادپرستی و جنون جمعی حصل از آن در داستان اشتاینبک- فضای بومی / شهرستانی چین کارگری در کار سینگ جیان- دغدغههای مسخره اما باورپذیر انسان امروزی در قصه سال بلو- ایدهالیسم سرخوشانهی داستان تاگور- نگاه کارگرمحور و تنزیهگرای لوکلزیو- عشق و کشمکش در مقیاسی کوچک اما گزنده درقصه مارکز- و تصویرسازی شفاف ونومیدانهی هرتا مولر, نشانگر ویژگیهایی از سبک مولفانشان به شمار میروند. "بیست, بیست" کتاب جذاب ومتنوعیست که سریع خوانده میشود, وخواننده را با خود نگه میدارد.
شیوا مقانلو