معرفی کتاب "بام تا شام مشاهیر" نوشته میسون کوری، ترجمه شیوا مقانلو
نویسنده : مریم نِگیم
30 مرداد 95
غولها چه طور غول شدند
مقدمه
مشهور که باشی همیشه زیر ذرٌهبین جامعه هستی. فرقی نمیکند موسیقیدان باشی یا فیلسوف،کارگردان فیلمی معروف یا نویسندهی رمانی پر طرفدار، همه دوست دارند درباره جزئیات زندگیت بدانند. روزنامهها و مجلات مدام عکست را روی جلد میبرند و طرفداران کنجکاو میخواهند بیشتر دربارهات بدانند. برایشان بُت میشوی: چه میخوری، کِی میخوری، در طول روز چه میکنی و در کل رمز موفقیت ات چیست و سئوالهایی بیشتر که تمام نشدنی به نظر میرسند. میسون کوری با جمع آوری نکاتی جالب و خواندنی درباره عادتهای افراد مشهوری همچون بنجامین فرانکلین، گوستاو فلوبر، امبرتو اکو، وودی آلن، دیوید لینچ، استیفن گینگ، مایرا کالمن، فرانتس کافکا، لئو تولستوی، تام استوپارد و ... فرصتی برای پاسخ به بعضی از این پرسشها فراهم آورده است. اما چیزی که در این کتاب برجسته است توجه به بُعد کاری زندگی این افراد است. آنها چه نیاز مالی داشته باشند چه نه, بر لزوم کار کردن متفٌق القولند. در "بام تا شام" مشاهیر آداب روزانهی این مشاهیر مستقیم به زبان خودشان یا توسط زندگینامه نویسهایشان بازگو شده است.
سنٌت بیوگرافی نویسی در غرب
زندگینامه که با عنوانهایی چون تذکره، ترجمهی احوال، سرگذشت، سیره، سرگذشتنامه، شرح حال، بیوگرافی، یادنامه و... نیز خوانده میشود، روایت بخشی از زندگی یک شخصیت است که از روزگاران کهن تا امروز، با سبکهای مختلف به نگارش درآمدهاند. تعریف زندگینامه به دلیل تنوع شکلی و محتوایی آنها کار چندان آسانی نیست. اما آنچه مسلٌم است زندگینامه میکوشد جنبههایی از زندگی یک شخصیت را در پرتو توصیف و تحلیل به تصویر کشد. پیشینه زندگینامه نویسی در غرب به مراتب غنیتر است. از نخستین نمونههای سرگذشتنامههای غربی میتوان به سرگذشتنامهی سقراط به قلم افلاطون، سرگذشت نامهی پیامبران بنی اسرائیل و زندگی نامه عیسی (ع) اشاره کرد. اما از زندگینامههای باستانی غرب که مهمتر و واقعگرایانهتر از سایرند، میتوان از حیات مردان نامی به قلم پلوتارک یونانی نام برد. البته زندگینامههای غربی در قرون وسطی رو به کاهش نهادند و تنها در دورهی رنسانس رونق گرفتند. به خصوص دو شخصیت مهمی که در ایجاد تحول در زندگینامه نویسی نقش برجسته ایفا کردند جیمز باسول و ساموئل جانسون بودند که جانسون اصول سرگذشتنامه نویسی را بیان کرد و باسول با نگارش زندگینامه جانسون یک شاهکار تاریخی آفرید. به علاوه زندگی نامه نویسی یکی از دلمشغولیهای نویسندگان بزرگ جهان نیز بوده است. چنانکه شهرت ایروینگ استون نویسندهی مشهور آمریکایی، زاییدهی زندگینامه نویسی است که هنرمندانه زندگینامه های ونسان ون گوگ، میکل آنژ، جک لندن، فروید و چارلز داروین را نوشته است. تاکید کنیم که امروزه زندگی نامه نویسی یه عنوان یک رشته در دانشگاهها تدریس می شود.*
سنٌت اتوبیوگرافی نویسی در غرب
مشهورترین تعریف اتوبیوگرافی یا خودنگاری متعلق به فیلیپ لوژن است که در کتاب خودنگاری در فرانسه آمده: "روایت منثوری از گذشته که فرد از زندگی خود ارائه میدهد و در آن تأکید عمده بر زندگی فردی و به ویژه سرگذشت وی است." با تکیه بر این تعاریف میتوانیم ویژگیهای اتوبیوگرافی را به شرح زیر برگزینیم: منثور است، نگاهی رو به گذشته دارد، نویسنده و راوی و شخصیت با هم یکی هستند. پس موضوع داستان چگونگی شکلگیری شخصیت نویسنده است. به عبارتی نویسنده قصد دارد برای خواننده خود شرح دهد چگونه من (نویسنده) به شخصیت امروز خود تبدیل شدهام. بسیاری از نویسندگان و شخصیتهای برجسته، پس از رسیدن خود به شهرت و کسب قدرتی که شهرتشان در پی دارد، سرگذشت خود را چاپ میکنند. از معروفترین خودنگاریها اعترافات اثر ژان ژاک روسو و یا اگر دانه بمیرد اثر آندره ژید است**. اتوبیوگرافیها بسته به نویسندهی آنها تفاوتهایی با هم دارند؛ مثلاً ممکن است نویسندهای بیشتر به ذکر وقایع و مشاهدات خود بپردازد و یا به شرح احوال و تجارب و عوالمِ خویش، علاوه بر اینها بسته به اینکه نویسنده از چه طبقهای است و نظرگاه و علاقهاش چیست، کیفیت و اهمیت این یادداشتها هم متفاوت میشود. برخی اتوبیوگرافیها مقطع خاصی از زندگی را بیان میکند و تعمداً روایت مقطعی خاص را به روایت کل داستان زندگی ترجیح دادهاند.
در "بام تا شام مشاهیر" آنچه بیشتر مورد توجه نویسنده بوده دستچین کردن بخشهایی از زندگینامه افراد بر اساس شغلشان و هنری است که به خاطر آن مشهور شده اند. چیزی که برای نویسنده اهمیت داشته تأثیر عادتهای روزانه افراد در موفقیت آنها است که میتواند مورد توجه یا خط راهنمای سایر هنرمندان یا علاقمندان عام قرار گیرد. در هر بخش این کتاب بیوگرافی و اتوبیوگرافی در کنار هم مورد استفاده قرار گرفته است.
مردانه- زنانه
یکی از مسائلی که در "بام تا شام مشاهیر" توجه خواننده را جلب خواهد کرد تفاوت زندگی روزانه زنان و مردان مشهور است. مردانی داریم همچون فروید که حتا خمیر دندانش را هم همسرش روی مسواکش میگذاشت تا او به کار و تحقیقاتش بپردازد، یا نابوکف که همسرش دست نوشتههای رمان معروف لولیتا را برای او تایپ میکرده است، یا جکسون پولاک همسرش زودتر از او بیدار میشد تا وقتی شوهرش خواب است خانه را تمیز کند و به باغ برسد و مواظب باشد که دوشاخه تلفن بیرون باشد تا کسی مزاحم پولاک نشود. در مقابل زنی مثل آلیس مونرو را داریم، برنده جایره نوبل، که وقتی مادری جوان بود و مسئولیت نگهداری از کودکانش را به عهده داشت از حداقل زمانهای آزاد مابین وظایف خانهداری و بچهداریش برای نوشتن سود میبرد، یا آن رایس که شب تا صبح می نوشت و صبح تا ظهر میخوابید و پس از تولد پسرش مجبور شد در عاداتش تغییری بزرگ ایجاد کند و روزنویس شود, که تا امروز هم به این روند ادامه داده است.
بگو چه می خوری تا بگویم که هستی
ژان آنثلم بریا ساوارین خوراکشناس فرانسوی یک بار نوشت: "به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی". یکی از نکاتی که "بام تا شام مشاهیر" را جذابتر میکند خواندن دربارهی عادتهای غذایی اشخاص معروف است. بتهوون سحر خیز بوده و برای آماده شدن وقت چندانی تلف نمیکرده است. صبحانهاش هم عبارت بوده از قهوهای که خودش با دقت زیاد درست میکرده است: از قرار, شانزده دانه قهوه به ازای هر فنجان. او دانهها را یکی یکی میشمرده تا مقدار دقیق دستش باشد. یکی از عادتهای دیگر بتهوون که شاگرد و دستیارش آنتون شینلر در کتاب زندگینامهای بتهوونی که من میشناختم به آن اشاره کرده، چنین است: شستشو و حمام جزء واجبترین نیازهای زندگی بتهوون بود. با لباس خواب جلوی روشویی میایستاد و پارچهای بزرگ آب روی دستهایش میریخت و نعره های بلند و کوتاه میکشید, یا گاهی بلند با خودش زمزمه میکرد. بعد با گامهای بلند و نگاهی خیره یا دودوزن دور اتاقش میگشت، چیزی مینوشت. سپس آبپاشی و آواز خوانی با صدای بلند را از سر میگرفت. اینها لحظات مراقبهای عمیق بودند که هیچکس نمیتوانست اعتراضی بهشان بکند. البته بتهوون تنها فردی نیست که با حمام خلاقیتش شکوفا میشده است! وودی آلنِ فیلمساز میگوید وقتی خلقش از چیزی بگیرد دوش گرفتن به او آرامش میدهد و همه چیز را با خود میبرد. سی یا چهل دقیقه زیر جریان آب داغ روان میایستد و به ایدهها و پیش برد طرحهایش فکر میکند.
سورن کی یر کگور فیلسوف دانمارکی آنطور که لوین منشیاش خاطر نشان میکند صاحب دست کم پنجاه دست فنجان و شکر پاش بود اما هر دست تنها یک فنجان! لوین پیش از سرو قهوه ناچار بود انتخاب کند که آن روز کدام فنجان و شکر پاش را ترجیح میدهد و سپس همانطور بیمنطق انتخابش را برای کی یر کگور هم توجیه کند! اما این پایان مراسم عجیب و غریب قهوه خوردن نبود. یوئاکیم گراف زندگینامهنویس هم نوشته که کگور شیوه منحصر به فردی در قهوه خوردن داشت: با لذٌت کیسهی شکر را در چنگش نگه میداشت و آنقدر شکر داخل فنجان میریخت تا به لبهی فنجان برسد. مرحله بعد اضافه کردن قهوه قوی و سیاهی بود که. به آرامی در این هرم سفید حل میشد. یا مثلا ناهار همیشگی اینگمار برگمن کارگردان مشهور سینما نوعی شیر ترش همزده و خیلی چرب بوده با مربای توت فرنگی خیلی شیرین: ترکیب عجیبی مثل غذای نوزاد به همراه برشتوک.
یکی دیگر از غریب ترین عادتهایی که در کتاب "بام تا شام مشاهیر" به آن اشاره شده به نیکولا تسلا مربوط است که شاگرد توماس ادیسون هم بوده. تسلا تنها شام میخورد و از قبل دستورات غذاییش را تلفنی به رستوران مربوطه میداد. به محض رسیدنش او را سر میز همیشگیش میبردند که هجده دستمال تمیز و نخی رویش چیده شده بود. او هم همانطور که منتظر غذا مینشست نقرهها و کریستالهای از قبل براق را دوباره با همان دستمالهای چهار گوش پاک میکرد؛ طوری که کم کم یک کپه دستمال مصرف شده روی میز جلویش جمع میشد. وقتی هم غذایش میرسید قبل از خوردن به طور ذهنی تعداد برشهای مکعبی غذا را حساب میکرد! این وسواسی عجیب بود که از دوران بچگی در او شکل گرفته بود و بدون انجامش هرگر نمیتوانست از غذا لذت ببرد.
درباره نویسنده
میسون کوری جوان روزنامه نگار و ادیتوری است که در لوس آنجلس زندگی می کند. آنطور که خودش در مقدمه کتاب می گوید برای خلاصی از رخوت یک بعدالظهر یکشنبه در ماه ژوئیه سال 2007 وقتی در یک دفتر خاک گرفتهی مجلهی کوچک معماری که برایش کار میکرد نشسته بود و سعی داشت برای فردا داستانی سر هم کند، به جای کار به جستجو در اینترنت میپردازد تا اطلاعاتی درباره روش و تقویم کاری نویسندگان دیگر به دست آورد. نتیجه کار برایش بسیار سرگرم کننده بوده, همان روز وبلاگ آداب روزانه را باز کرده و از آن به بعد هر وقت در زندگینامهها، نمایه مجلات، آگهی های ترحیم روزنامهها و... به چیزهایی درباره زندگی افراد بر میخورده آنها را در وبلاگش منتشر میکرده است. و این کتاب حاصل همان وبلاگ است. "بام تا شام مشاهیر" در اروپا و آمریکا منتشر شده و بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در ایران این کتاب با ترجمه شیوا مقانلو و توسط انتشارات کتابسرای تندیس در بهار 94 منتشر شده است. اما با فاصلهی کمی از زمان انتشارش ترجمههای دیگری از آن به سرعت راهشان را به بازار بی رمق کتاب باز کردند و بحث تمام ناشدنی ترجمههای متفاوت از یک اثر اعتراض بسیاری از مترجمان را به دنبال داشته است که تاکنون متأسفانه به هیچ نتیجهای هم نرسیده است.
حرف آخر
اما حرف آخرِ مشاهیر را برنارد مالامود داستان نویس مشهور آمریکایی میزند که به خبرنگاری گفته بود: "تنها یک راه وجود ندارد، گرچه چرندیات زیادی در این مورد میگویند. شما خودتان هستید نه فیتزجرالد یا توماس وولف. شما با نشستن و نوشتن کارتان را انجام میدهید و هیچ زمان یا مکان خاصی هم ندارد، بلکه به میل و طبیعت خودتان رفتار میکنید. تا وقتی آدم منضبط باشد نحوه کارش هیچ اهمیتی ندارد؛ اگر هم منضبط نباشد هیچ جادویی به کمکش نمیآید. راز کار در ایجاد زمان - نه دزدیدن زمان- و خلق داستان است. اگر داستانها بیایند و بنویسیدشان در مسیر درست قرار گرفتهاید. هر کسی عاقبت مناسبترین روش کارش را یاد میگیرد. فوت و فن واقعی کار، خودتان هستید."
* اصول و مبانی سرگذشت نگاری: ملاحظاتی دربارهی روش شناسی زندگینامه نویسی، نوشتهی علیرضا ملائی توانی
** از خودنگاری تا خودرمان: تحلیلی پیرامون دشواریهای موجود در تعریف نثر معاصر فرانسه، نوشتهی زهره ناصحی
مصاحبهها
معرفیها
نقدها