هزار کتاب- مجتبی صولت پور- 14 مهر 1389
بارتلمی در سال 1383 با مجموعهداستان زندگی شهری بهخوانندهی فارسیزبان معرفی شد؛ کتابیکه مورد استقبال قرار گرفت و این شد که حالا شیوا مقانلو ترجمهی کتاب دیگری از این نویسندهی آمریکایی را بهمخاطب عرضه کرده است: روی پلههای کنسرواتوار. بارتلمی نویسندهای پستمدرن بهحساب میآید با عناصری همچون روایتهای تازه، شیوهی بدیعِ داستانگویی و طنز؛ ویژگیهایی که در داستانهای این کتاب هم مشهودند. روی پلههای... شامل دوازده داستان کوتاه است، که همهگی خوشخوانند و مضامینی نزدیک و مرتبط بههم دارند. دقت و وسواس مترجم در چینش و انتخاب داستانها، باعث شده ماحاصل، کتابی یکدست با داستانهایی خواندنی از آب در بیاید.
موضوع کتاب، جنگ و سیاست است. بارتلمی با طنز تلخ اما گزندهی خود، در بیشترِ داستانهای کتاب، مخالفت و انزجارش از تصمیمات جنگطلبانهی سیاستمداران دنیا و کشورش را نشان داده و در مقام نویسنده، سیاستمداران را به ریشخند گرفته است. اشارههای پنهان و غیرمستقیم او به جنگ کره، جنگ ویتنام و احزاب سیاسی در آمریکا تقریبا در همهجای کتاب بهچشم میخورد. آثار بارتلمی نشاندهندهی دنیایی ناپایداریست اسیر جنگ که فروپاشیِ خود را نمیبیند.
بارتلمی که بنیانگذار رشتهی «نویسندهی خلاق» در دانشگاه بوده است، بهسبک خودش خلاقیت را در داستانهایش وارد کرده است. چنین خلاقیتی را میشود در بازیهایِ فرمی او دید. بهطوریکه چند داستان از کتابِ پیش رو سراسر از دیالوگ تشکیل شدهاند. نویسنده ابزارهای خود را به گفتوگو بین دو شخصیت محدود کرده است، اما داستان را از خطر معمولی جلوهکردن، دور کرده است.
روی پلههای... تجربهای متفاوت و جدید از داستان کوتاه در ذهن خواننده برجا خواهد گذاشت و در شرایطیکه خطرِ معمولیشدن، ادبیات و دنیای داستان را تهدید میکند، داستانهای بارتلمی انتخاب خوبی برای هر خوانندهی حرفهایست.
* عنوان مطلب برگرفته از نام یکی از داستانهای کتاب است.
دوريختني¬هاي دوست داشتني
درباره روي پله¬هاي كنسرواتور
« روي پلههاي كنسرواتوار» مجموعه اي از داستانهاي دونالد بارتلمي است. شيوا مقانلو مترجم دو كتاب ديگر از اين نويسنده، آنها را از ميان 60 داستان كوتاه و برگزيده¬ی خود نويسنده انتخاب, و به فارسي ترجمهكردهاست. بنابراين روي پلههاي كنسرواتوار مجال مناسبي براي خوانندهي ايراني است كه بارتلمي – نويسنده¬ی پست¬مدرنيست- را بهتر و دقيقتر بشناسند.گفتن اين كه بارتلمی داستاننويسي پستمدرن است عموما اطلاع چنداني براي مخاطب در برندارد. مخاطب دست بالا فرض مي كند نويسنده¬ی پستمدرن داستانهايي نوشته كه مبهم يا ريشخندآميز هستند, که انتظار سنتي و مالوف او از داستان خواندن را برطرف نميكنند. به همين خاطر شايد مفيدتر باشد كه بدون دامن زدن به بحثهاي بيپايان و پيچيدهنمايي كه سوداي تعريف وضعيت پستمدرن را در سردارند, بارتلمي را با عينيترين خصلتهاي داستانهايش بشناسيم. دو دهه بعد از مرگ اين نويسنده آمريكايي, بسياري از خصلتهاي يكه¬ی داستانهاي كوتاهش در انواع و اقسام سازوكارهاي توليد ادبي به ويژه در نشريات و مجلات بازتوليد شدهاند. بنابراين حتي خواننده¬ی ايراني هم احتمالا از خواندن داستان¬هاي كوتاه بارتلمي شگفت زده نمي¬شود اما در عينحال با اصيلترين نمونههاي فلش فيكشن یا داستانهاي كوتاه كوتاه آشنا مي¬شود.
داستانهاي بارتلمي از اندازهي معمول داستان كوتاه در شكل متعارف و آمريكايي آن كوتاهترند و اغلب بر محور يك اتفاق نوشته شدهاند. البته بارتلمي داستانهاي بلندتري هم نوشته است كه جزو آثار شاخص او به شمار نمي¬آيند. اهميت اين تفاوت وقتي دريافته مي¬شود كه مي¬بينيم نُرم متعارف داستان كوتاه ( مثلا در مجله¬ی نيويوركر)به شكلي تكرارپذير تقليل يافته. در حقيقت داستان كوتاه بيشتر از هر قالب ادبي ديگري به اقتضائات توليد انبوه تن داده است. اهميت ديگر داستان¬هاي كوتاه بارتلمي در اين است كه به ابزارهاي نقد كارگاهي و سنتي، نقدي كه به اصطلاح شاخصه¬هاي تعريف¬شده¬ی داستان كوتاه از قبيل نقطه عطف و شخصيت پردازي و غيره را تيك مي¬زند, تن درنميدهند. نمي¬توانيد فرمول¬هاي ابتدايي نقد را براي اين داستان¬ها به كار ببريد. در عوض با ايده¬اي مواجه مي¬شويد كه به شيوه¬اي تهاجمي خود را به خواننده تحميل مي¬كند. ايده در اينجا وضعيت متعارف مواجهه با اثر ادبي (داستان كوتاه كه بايد در يك ژورنال منتشر شود و در يك نشست خوانده شود ) را مختل مي كند. داستان¬ها گاهي حتي ناكافي به نظر مي¬رسند. چون در مقايسه با يك داستان كوتاه ِ متعارف كاستيهايي دارند. داستان كوتاه متعارف آمريكايي مثل بسته¬ی غذايي است كه مواد تشكيل¬دهنده و خواصش به دقت بر روي بسته درج شده است, و در حقيقت در رژيم خواننده¬اي كه انتظارات متعارفي دارد اختلال ايجاد نمي¬کند. اما داستان¬هاي بارتلمي مثل خوراكيست كه به شيوه اي دستي توليد شده و از نظارت دستگاه هاي ارزشگذاري فرار مي¬كند. بنابراين ممكن است مسموم¬كننده باشد اما به هرحال بي تاثير نيست.
مثل ديگر نويسندگان پستمدرن، بارتلمي هم روايتگر وضعيتهاي وارونه، معوج و گاه طنزآلود است, اما طنز او گاهي حالت ريشخندآميز و هولناكي مييابد. خواننده در مواجهه با داستان¬های مجموعه¬ی حاضر, گاه شوكه شده و در موقعيت انفعال قرار ميگیرد. اما نه انفعالي از دست آثار عامهپسند, بلكه بيشتر شوكزدگي كه به كشف ناهنجاري ميانجامد. در اکثر داستانهاي این مجموعه بارتلمي را در جايگاه يك هزلپرداز مفاهيم بزرگ و كلان ميبينيم. چنان كه او جنگ را با تيزبيني و ظرافت مسخره کرده و هجو مي¬كند. موقعيتهايي كه او از جنگ يا حاشيهي آن باز مي¬گويد, مثل چيزهاي فراموش شده، خرتوپرتهاي روايي است كه از نظر ديگر نويسندگان با ايدههاي بزرگ حماسي يا نظرگاههاي ايدلوژيك و تبليغاتي دور مانده است. بارتلمي به سراغ پسماندهها و سوژههاي جزيي ناديدني ميرود. مثل ذهن مبتكري، از وسايل دورريختني و از كار افتاده، ابزار تازه و به درد بخور ميسازد. بارتلمي هم استاد دوريختنيهاي داستان است.
خود داستان "روي پلههاي كنسرواتوار" نمونهي ديگري از اين تكنيك عالي بارتلمي است. او موقعيت مضحكي از گفتوگوي دو دوست درباره صلاحيت پذيرفته شدن روي كنسرواتوار ميآفريند. گفتوگوي عبث دربارهي معيارهايي بيهوده كه براي تمام مردم روزگار ما در جايي بروز مييابد و شمايل جدي و ترسناك پيدا ميكند, هرچند كه در حقيقت به اندازهي چيزهاي ديگر بيمعناست. خواندن آثار بارتلمي، تجربهي ديگري از مواجه شدن با ادبيات است. داستانهايي كه انگار لباس رسمي خود را دور انداختهاند و هيچ تمايلي به جدي بودن و عظيم بودن و دردناك بودن ندارند: هرچند كه گوياي واقعيتهاي تلخ و حقيقي هستند, اما بازيگوشانه از زير بار نقشهاي جدي و متظاهرانه شانه خالي مي¬كنند، مثل كسي كه از پشت ميز خطابه پايين بيايد، كنارمان بنشيند و جوك خندهداري را زير گوشمان بگويد كه شنيدنش بيشتر از هرچيزي خوشحالمان ميكند.
امیرحسین خورشیدفر
جلسه نقد کتاب در فرهنگسرای انقلاب – جواد عاطفه و محمدرضا گودرزی
جلسه نقد کتاب در فرهنگسرای فردوس
"تقلیل سیایت به جفنگیات" – مجتبی پورمحسن- فرهیختگان
"گرداب داستانی" – مصطفی رضیئی- مرور
نشست "بارتلمی و دشواری های ترجمه " - شهر کتاب